سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وروجک مامانی و بابایی
نویسنده :  مامان نی نی

پا وب اول: شلام شلام به همه مامانای خوب و مهربون

 

شلام به همه نی نی گولی های خوشگل و ناناز که با اومدنشون دنیا دنیا شادی به مامانا و باباهاشون دادن

 

شلام به همه دوستای غریبه و آشنایی که نمی شناسمشون اما با هم کم کم آشنا می شیم

 

پا وب دوم: من و آقای همی(همسر محترممون رو می گم)که الهی قربونش برم خیلی مهربون و نانازه  در شهریور ماه 81 عقد کردیم و در دی ماه همون سال با یه دنیا عشق و شادی اومدیم تو خونه کوچیک خودمون تا زندگی دو نفره رو تجربه کنیم و تا الان هم با همه شوری و شیرینی اش ساختیم و بودیم

خلاصه پس از گذشت 6 سال از زندگی دونفره تصمیم گرفتیم جمع کوچیک دونفره مون رو سه نفره کنیم

 

پا وب سوم: آقای همی عزیزم خیلی دوست داره که کوشمولوی شیرین زندگیمون که قراره بیاد یه دونه ناز پسر خوردنی باشه برای همین قدم اول رو برداشتیم و استارت زدیم به سمت مطب دکتر

خانم دکتر که خیلی هم مامانه اول به ما آزمایش داد ما آزمایش ها رو انجام دادیم و براش جوابش رو بردیم

بعد وقتی من بهش گفتم که یه ناز دونه پسر می خوایم یه  رژیم غذایی داد که چی بخوریم اما من اونایی رو که گفته دوست ندارم بخورم پس بی خیالش شدم

پا وب چهارم: از آنجایی که مدت مدیدی از وصلت دوست داشتنی من و آقای همی می گذرد همه به ما می گن چرا کوچولو ندارین و به قولی این موضوع یه پروژه شده برای خودش

یکی از دوستای مهربون آقای همی جناب آقای دکتر ناصر ... که خیلی مهربونه وقتی فهمید گفت اصلا نیاز به این چیزا نیست رژیم و .. من یه دکتر بهت معرفی می کنم خودش بهت می گه چه کار کنی؟

 

خلاصه تصمیم بر این شد بریم پیش این خانم دکتر که تا الان قسمت نشده

 

پا وب پنجم: یه روز عصر که با آقای همی در خیابان های تهران بودیم آقای همی گفت که برای کوشمولو اولمون بدون مراجعه به دکتر اقدام کنیم

بالاخره نی نی یا پسره یا دختر دیگه (من که هر دو تاش رو دوست دارم قربونش برم مـــــــــــــــــــــن)

خوب منم سر تعظیم در برابر حرف والا حضرت فرود آورده  و گفتم هر چه شما امر بفرمایید قربان

اما خوب بالاخره آقای همی دیگه منم دست بکار شدم و شدم یه پا خانم دکتر ، شروع کردم به خوندن کتاب های مختلف که چی بخورم یا بخوریم – کی بخوریم و ...

 

درخواست: از همه مامان ها گلی که یه نازدونه پسر ناناز دارن می خوام که کمی به من بدن و منو راهنمایی کنن آ باریکلا

 

خوب دیگه فک کنم بسه

آهان بذارین یه بیوگرافی از خودم و آقای همی بدم

ما هر دومون کارمندیم از صبح می ریم بیرون از خونه تــــــــــــــــــــــــــــا شب

با هم 8 سال اختلاف سن داریم

آقای همی مهربونم متولد 31/06/55

من خیلی دوست دارم که کوشمولوی ما توی مهر یا اردیبهشت بدنیا بیاد اما برای آقای همی زیاد مهم نیست

دیگــــــــــــــــــــه  نمی دونم حالا بقیه اش باشه برای بعد

 

راستی مواظب نی نی گولی های خوشگلتون باشین ها

الان هوا خیلی سره یه موقع سرما نخورن

مواظب خودتون هم باشین مامانای دوست داشتنی

 

مامان نی نی


پنج شنبه 87/8/9 ساعت 12:15 عصر
<      1   2   3   4      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رفتیم یه خونه دیگه...
مسافرت بابایی و دلتنگی مامانی
سرما خوردگی
اولین تکون وروجکمون . . .
بابایی گفته نگیم . . .
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
27520 :کل بازدیدها
11 :بازدید امروز
4 :بازدید دیروز
درباره خودم
وروجک مامانی  و بابایی
مامان نی نی
شلام به همه مامان گلی ها و شلام به نی نی گولی هاشون منم قراره یه مامانی بشم البته اگه خدا بخواد خوب چون از الان یه حس خیلی قشنگ و غریب به نی نی خودم دارم تصمیم گرفتم تمام حرفهامو از زمانی که تصمیم گرفتم این نی نی مهربون بیاد تو زندگیم رو بنویسم ... الهی من قربونش برم که دلم از الان براش تنگ می شه
لوگوی خودم
وروجک مامانی  و بابایی
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اینترن کوچولو
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
طراح قالب