سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وروجک مامانی و بابایی
نویسنده :  مامان نی نی

این روزا اونقدر کم طاقت شدم که اندازه نداره هر روز بدتر از روز قبل می شه

وقتی یه مشتری میاد تو اتاق و عصبانیم میکنه تا آخر وقت همین طور عصبانیم. همکارم میگه برخلاف قبل شدی همیشه اونقدر صبور بودی که من می گفتم باریکلا چقدر صبر و حوصله داره .

امروز به مدیرم میگم من باید یه شیشه قرص اعصاب با خودم بیارم . آقای همی میگه موضوع رو بهش بگو تا یه موقع فکر نکنه تو اخلاقت عوض شده شرایطتت رو درک کنه . فردا هم نگه چرا موضوع رو به من نگفتی من بتونم یه نفر رو جای تو بیارم و ..

دختر دایی ام یه دختر داره که از بدو تولدش دائما در حال گریه بود اونقدر گریه میکرد که دیگه همه رو کلافه میکرد الان که بزرگ شده صداش همیشه گرفته اس . فکر میکنی سرما خورده و گرفتگی صدا داره

خاله ام میگه ارامش خودت رو حفظ کن آروم باش که فردا یه بچه اونجوری نداشته باشی همه رفتار و اخلاق های آدم روی جنین تاثیر می ذاره.

دیشب هم اونقدر عصبانی بودم که رفتم خونه لباسم رو عوض کردم و خوابیدم. از ساعت 8:30 تا 2:30 شب. وقتی بیدار شدم هم از گرسنگی بود. تازه یادم اومد نمازمم نخوندم. یه خورده کارامو انجام دادم. یه دوش گرفتم و خوابیدم.

کاش زودتر این دوران تموم بشه و من کمی آرومم بشم.

 


دوشنبه 88/4/8 ساعت 10:4 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رفتیم یه خونه دیگه...
مسافرت بابایی و دلتنگی مامانی
سرما خوردگی
اولین تکون وروجکمون . . .
بابایی گفته نگیم . . .
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
27510 :کل بازدیدها
1 :بازدید امروز
4 :بازدید دیروز
درباره خودم
وروجک مامانی  و بابایی
مامان نی نی
شلام به همه مامان گلی ها و شلام به نی نی گولی هاشون منم قراره یه مامانی بشم البته اگه خدا بخواد خوب چون از الان یه حس خیلی قشنگ و غریب به نی نی خودم دارم تصمیم گرفتم تمام حرفهامو از زمانی که تصمیم گرفتم این نی نی مهربون بیاد تو زندگیم رو بنویسم ... الهی من قربونش برم که دلم از الان براش تنگ می شه
لوگوی خودم
وروجک مامانی  و بابایی
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اینترن کوچولو
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
طراح قالب