سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وروجک مامانی و بابایی
نویسنده :  مامان نی نی

روز جمعه اتاقی رو که برای تو در نظر گرفته بودیم بلکا زدیم اونم آبی سقف اتاق هم آتیشی زدیم قشنگ شد من خودم که خیلی دوست دارم تو رو نمی دونم اتاق خودمون هم یه زرد ملایم زدیم اونم دوست دارم قشنگ شد.

میخوام برم یه لوستر کودکانه ناناز هم برای تو اتاقت بخرم اما هنوز فرصت نشده شاید تو مرداد ماه که تعطیلات تابستانی شروع میشه فرصت بیشتری برای خردی کردن برای تو فینگیلی داشته باشم.

دیروز با آقای رئیس هم صحبت کردم و وضعیتمون رو گفتم. آخه اونقدر عصبانی شده بودم که اندازه نداشت صدام زد تو اتاق و گفت که چی شده و من گفتم هیچی فقط وضعیتم با قبل کمی فرق میکنه سریع فهمید تبریکم گفت بهمون. آخی پرسید تو کی می آی پیش مامانی منم با کلی خجالت گفتم بهمن. اونقدر داغ شده بودم که داشتم می سوختم. فکر کنم از سرخی صورتم فهمیده بود چقدر خجالت کشیدم. بعدش گفت که چرا زودتر بهش نگفتم و ...

اخه مدتیه اینجا بدجوری اوضاعش بهم ریخته بهم گفت اگر تونست این معضل رو حل کنه که هیچ اگر نه که جای منو عوض میکنه بهم گفت استرس برای جنین زیاد خوب نیست. بعدشم گفت هر زمانی خواستم برم مجازم نیاز به هماهنگی باهاش نیست برگه امضا شده بهم داد و گفت فقط بهم بگو من دارم میرم تو دیگه شرایطت فرق میکنه

امروز هم وقتی صدام زد تو اتاق و دید وایستادم گفت شما برو پشت میزت من خودم برات میارم.خجالت کشیدم گفتم نه بگین..

اما اون گفت برو پشت میزت

الهی قربونت برم. می دونم این مدت با این عصبانیت ها و استرس ها بدجوری اذیتت کردم سعی میکنم از این لحظه به بعد آرامش رو مهمون وجود خودم و تو فندقم بکنم تا تو هم با آرامش بزرگ بشی.

دوستت دارم وروجکم .لحظه ها رو می شمارم برای زودتر تموم شدن برای اینکه بتونم تو رو حس کنم.

وقتی اون یکی میگه کوچولوش توی دلش سر می خوره لگد می زنه .یعنی می شه تو هم یه روز وقتی باهات حرف می زنم با یه لگد بهم بگی هستی

این روزا تغذیه خوبی ندارم. مسلما چیزی هم ندارم که تو بتونی ازش تغذیه کنی و رشد کنی اما با این همه سعی کن خوب از مامانی تغذیه کنی کوچولوی من .

 


دوشنبه 88/4/22 ساعت 12:10 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رفتیم یه خونه دیگه...
مسافرت بابایی و دلتنگی مامانی
سرما خوردگی
اولین تکون وروجکمون . . .
بابایی گفته نگیم . . .
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
27511 :کل بازدیدها
2 :بازدید امروز
4 :بازدید دیروز
درباره خودم
وروجک مامانی  و بابایی
مامان نی نی
شلام به همه مامان گلی ها و شلام به نی نی گولی هاشون منم قراره یه مامانی بشم البته اگه خدا بخواد خوب چون از الان یه حس خیلی قشنگ و غریب به نی نی خودم دارم تصمیم گرفتم تمام حرفهامو از زمانی که تصمیم گرفتم این نی نی مهربون بیاد تو زندگیم رو بنویسم ... الهی من قربونش برم که دلم از الان براش تنگ می شه
لوگوی خودم
وروجک مامانی  و بابایی
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اینترن کوچولو
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
طراح قالب